سه‌شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۵

ای که از کوچه و پس کوچه ی ما می گذری
اگرم کون ندهی جان بسلامت نبری
ما همه شاه و گدا را بسر کیر کشیم
تا به جایی نبرد راه دگر حیله گری
سر این کوچه ی جای علف خواران نیست
کوچه ی شیر بود، وای که بس بیخبری
صد و ده بار بگفتم که ازین ره مگذر
کره یی یا که خری یا که ز نسل بشری؟
اگر شبی یا سحرگُه ای مخ مبارکتان دچار نوسان گردید زیاد هم از چرندیات خویش دچار سرگیجه مگردید...

جمعه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۵

تا نباشد چوب تر....


متن امروز را با تکيه بر گفتاري از بزرگان اهل قلم، آنانکه سلاحشان قلم و گلوله هايشان سخن بوده آغاز نموده و در انتها به کس شعر خودمان مي رسانم تا نه سيخ بسوزد، نه کباب، نه دست آنکه سيخ ها را جابجا مي کند، نه دهن آنکه کبابها را کوفت مي کند و نه کيون مابقي ملت. و اما بعد...با ملاحظه به لوگوي حمايت از فيلترينگ، که همين بالا سمت راست قرار داده شده است، متوجه خواهيد گرديد که گروهي بنام گروه هکري حديد که از اسم گروه واضح و مبرهن ميباشد از کجا در آمده و به کجا رهسپارند اقدام به حذف سايتهاي به قول خودشان غير اخلاقي نموده و با تمام پشتکار در صدد حذف سايتهاي غير اسلامي و به نظر بنده چشم و گوش باز کن مي باشند تا مبادا چشم ملت هميشه بيدار باز گردد و آنگاه محشري برپا گردد که خر بياوريم و باقالي بار بزنيم. حالا بنده ي حقير سراپا تقصير که مشکلي با ايشان ندارم و خيلي هم از سايهء نامانوسشان ميترسم(اينو ديگه جدي گفتم!)، اما سکوت مبارکمان باعث خواهد گرديد تا ايشان بپندارند ما ترسيده ايم و خايه هايمان بسان پاپيون در گلويمان چسپيده اند (زهي خيال باطل). بنابر همين تصميم ابتدا تصميم بر آن گرفتيم تا لوگوي حمايت از ايشان را در بالاي وبلاگ قرار دهيم تا ملت هميشه در سنگر متوجه گرديده بپرسند: کس کش تو که خودت جنده اي چرا از بستن خانه هاي عفاف حمايت مي کني؟ تا باشد با طرح چنين سوالي ما هم جوابي بسا دندان شکن بدهيم، اما باز هم زهي خيال باطل که چشمان ملت هميشه بيدار نم کشيده و ديگر آنچه بايد ببينند را ملاحظه نمي فرمايند، پس خودمان به سوال نپرسيده جوابي نه دندان شکن که فيلتر شکن ميدهيم تا نه تنها گروه حديد که گروه قديد، جديد، قدس، رضوان، آيه، خايه، بند خايه، خايه بند و غيره انگشت در ماتحت برده،‌ پودر رختشويي پاک ميل نموده کف پس بدهند تا باشد ملت را گاو و خر مپندارند. نخست از همه اينکه اين حضرات محترم و عاليقدر در همين لوگوي مبارکشان بعد از مطرح نمودن حفظ پاکدامني جوانان و چنين ارجيفي، طبع شاعريشان گل نموده بخشي از آيهء کريمهء تا نباشد چوب تر...فرمان نبرد گاو و خر را نيز نوشته بودند که نگاه جهان بين ما در همان نگاه اول متوجه اش گرديد و آتش خشم در رگهايمان شعله ور گرديد. خوشبختانه يا متاسفانه امروز با تلاش فراوان و استفاده از انواع ذره بين و دوربين و ميکروسکوپ و تلسکوپ و غيره نيز نتوانستم آن بخش را پيدا کنم، بناءْ تنها مدرک دال بر بدانديشي ايشان مثل ماهي از چنگمان فرار نموده سر به آبهاي خليج فارس نهاد. حالا مدرک به درک، ما بدون مدرک هم ادهايمان در مورد ايشان را مي تواينم به اثبات برسانيم و چشم دشمنان اسلام را کور مادرزاد نماييم.از همين اقدام اين افراد در جهت مسدود نمودن سايتهاي ضد اخلاق و دين و چنين اراجيفي واضح و مبرهن است که ايشان اجازهء تصميم گيري را به ملت هميشه در سنگر نداده، خودشان از جانب ۶۰ ميليون ايراني شير پاک خورده تصميم گرفته و تمام وبلاگها و سايتها را از ريشه مي اندازند. حفظ پاکدامني جوانان و حريم خانواده ها نيز بهانه ايست براي اين اقدام پليد. حالا چرا گير دادن به وبلاگهايي با بيشترين بازديد؟ آهان! براي اينکه تعداد بازديدکنندگان سايتهاي سکسي بيشتر از بازديدکنندگان سايت ولايت فقيه يا همان رهبر انتخابي ملت مي باشد و اراجيف آخ و اووووف بيشتر از اراجيف آنحضرت به سمع و نظر ملت هميشه در سنگر ميرسد. هيچ بني بشري اجازه ندارد بيشتر از سايت ايشان بازديدکننده داشته باشد، مگر اينکه اجازه نامه ي کتبي ايشان را دارا باشد و متن وبلاگ و سايتش مطابق ميل آنحضرت باشد. پس بادا مبارک بادا!!! اينا فکر کردن ملت خرن!!! من خار و مادرشونو جلو چششون ميارم ازين فکرا در بارهء من کنن! ( به اين ميگن تفرقه افکني درست حسابي! الان احساس راضي کننده و شيطاني اي دارم که خيلي لذت بخشه. مثل اينه که کاري کني رفيقات با هم دعوا کنن و بشيني نگاه کني. خيلي حال ميده ولي من ميدونم هيچ کس کاري نميکنه، يعني نمي تونه بکنه چون گروه هکري حديد حق اند و دست تمامي امامان تو پشتشان مي باشد، اونم تا مچ دست...)

نتيجه گيري: يا کس شعر بگو يا حرف حساب بزن. هردو در يک ظرف نگنجد و نخواهد گنجيد و هر آنکه بگنجاند حرفش بيجاتر از حرف ما گردد.

جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۵

روایت کس شعر
از حدیث بخاری گازی روایت است که روزی جمعی از اصحاب کرام در حضور سید اکرم (صل الله علیه و آله تنا.... و سلم) اجماع کرده و مشغول بازی یک قُل دو قُل (که بعد ها سوره های مبارکه ی الاخلاص، الکافرون، ناس و الفلق بر مبنای همین بازی نازل گردیدند) بودند. در میان حاضرین سلمان البارسی ابن درازغردن البارسی که ایرانی الاصل بود حضور داشته و هر از گاهی حرفهایی به زبان ناب فارسی با حضرت خاتم النبیین (ص) رد و بدل می نمود (قابل یاد آوریست که بنابر آیة شریفة: نگار من که به عمرش ندید ایران را....به لهجه بهتر از ایرانیان خارج شد، حضرت پیامبر نه تنها به زبان بارسی که به زبانهای کردی، ترکی، اردو، پشتو و الخ نیز تلکم می فرمودند). گاهی حرف هایی می زدند که حضرت رسول اکرم (ص) می خندیدند و از زور خنده ریش مبارکشان (ارواحنا فداش) خیس تف می گردید. چون چند باری مراسم مذکور تکرار گردید، حاضران غرق دریای حیرت گشته انگشت سبابه در مقعد فرو بردند. ناگهان ابوفکربکر که پدرزن و دارای مقامی والا در نزد آنحضرت بودند، سکوت حضار را شکسته از آن حضرت پرسیدند:" یا رسول الله (صل الله)! جانم بفدای قد رعنای تو باد، روحم به فدای بر و پهنای تو باد (البته شعر مذکور به زبان عربی سرة تلاوت گردید که بندة حقیر سراپا تقصیر جسارت نموده آنرا از زبان ناب عربی (ارواحنا فداک) که مادر تمام زبان های دنیا می باشد به بارسی برگرداندم)... و اما بعد این مردک (اشاره به سلمان البارسی) چه می گوید که شما خنده هایی چنین نمکین می نمایید؟"
حضرت پیامبر اسلام (ص) با لبخند ملیحی پاسخ دادند:"بدانید و آگاه باشید که جز این است و چنین نیست. آنانکه حاضرند به آنان که غایبند نقل نمایند که در آخر الزمان، در ایران زمین سبک ادبیات جدیدی اختراء خواهد گردید که بدان کس شعر گویند، من و سلمان البارسی نیز به آن سبک که اکنون در مرحلة آزمایشی یا Beta version می باشد تکلم می نمودیم، یا ایهاالمسلمین! آگاه باشید که هر آنکه کس شعر نویسد از اولیا باشد و هرآنکه کس شعر تلاوت نماید مثال آن است که هزار سال عبادت نماید و جایش بهشت برین خواهد بود." پس تمامی حضار چون وعدۀ بهشت شنیدند به پای آنحضرت فتاده از ایشان درخواست نمودند تا گوشه ای از رموز این سبک را بدیشان بیاموزند. پیامبر اسلام فرمودند:" سبک مذکور همچون لسان الغیب دارای رمز و رموزیست که هر ابنه ای از آن نداند و مطابق آیة شریفة کل الکس خلون الراهی جنت، تمام کس خلان، که اولیای آخر الزمان خواهند بود، به جنت می روند."
با شنیدن سخنان آنحضرت تمام حضار سیفون کشیده در سکوت فرو رفتند و بر حال امت آینده رشک ورزیده به بازی یه قُل دو قُل مشغول گردیدند.
و من الله توفیق
گربان سنه!