جمعه، آذر ۰۷، ۱۳۸۲

شبکه جهاني وبلاگستان
برنامه بچه هاي غين ( قسمت اول : جوانان و خانواده ها )

مجريان : حميد و مينا خانوم.
کارشناس برنامه : بابک کونيزاده دارنده فوق دکتراي روانشناسي از دانشگاه کابل .
حميد: با سلام خدمت شما بينندگان عزيز بويژه جوانان عزيز و خانواده هاي محترم. در خدمت شما هستيم با اولين قسمت از مجموعه برنامه بچه هاي غين از شبکه جهاني وبلاگستان. در اين قسمت از برنامه به اتفاق همکار عزيزم آقاي ... مغذرت ميخام ... مينا خانوم و کارشناس عزيز برنامه آقاي بابک خان سعي در تحليل مشکلات جوانان و خانواده ها داريم .
مينا خانوم ( با صدايي دو رگه و صورتي از ته تراشيده در لباس ميني ژوب مشکي کون و کپل مردانشو بيرون انداخته ): بنده هم به نوبت خودم خدمت شما بينندگان عزيز سلام عرض ميکنم .
بينندگان : گه ميخوري بچه کوني .
حميد : خب بينندگان عزيز ! کس شعر زيادي نميگيم و قبل از اينکه بهمون فحش و ناسزا بکشين ميريم سر اصل قضيه. شما از همين لحظه تا يک ساعت ديگه ميتونين با اين شماره از کارشناس برنامه مطرح کنيد. شماره رو يادداشت کنيد. خودکار ندارين با آب دماغتون بنويسين. شماره برنامه : هزار و سيصد و شصت و سه مميز نود نه صدم .
مينا خانوم : اينطوري که همکاران به بنده فاک و بيلاخ ميدهند مثل اينکه يکي از شما بينندگان پشت خطه و داره خودشو جر ميده.
حميد : برنامه جوانان غيني بفرما غين بچه !
بييننده : با سلام خدمت حميد خان و همکار عزيز و کون گنده تون مينا خانوم . آقاي کارشناس هم بيان کيرمو بخورن چون سلام زيادي ندارم تا به درز اونم فرو کنم .
حميد : سلام به شما بيننده عزيز . مرسي از اينکه سلاماتتون رو به ماتحت ما فرو کردين. نظر لطفته مادر قحبه.
بيننده : زر زيادي نزن , جواب سوالو رد کن بياد.
حميد : انتر خب سوالتو بپرس تا ما جواب بديم.
بيننده : مگه نپرسيدم ؟
مينا خانوم : نه کس کش . نپرسيدي کير بابام دهنت .
بيننده : اولن از خودت مايه بزار بچه کوني . من که ميدونم پسري. دومن سوالو گوش بده تا بعداْ زر زيادي نزني.
حميد : سوالتونو بفرمايين و وقت برنامه رو نگيرين جناب مادر قحبه.
بيننده : سوالم از خدمتتون اينه که چرا خانواده ها به جوانانشون ستم روا ميدارند و اونا رو به مدرسه ميفرستن؟
حميد : ايول بابا . يعني اينم نميدوني ؟
بيننده : اگه ميدونستم از توي کس کش ميپرسيدم ؟
حميد ( مثل لبو قرمز شده ) : نه خب . گوشيو بزار تا کارشناس بياد ببينيم چي ميگه.
کارشناس برنامه با يه عينک ته استکاني و تريپي بس خفن دانشمند وارد ميشود .
حميد : آقاي کارشناس خوش اومدين.
کارشناس : با سلام خدمت شما همکاران عزيز و بينندگان محترم . بابک ...
حميد ( وسط حرفش ميپره ): همه ميدونن چه جونوري استي .زر زيادي نزن جواب ملتو بده که الان ميان کون هر سه تامون ميزارن .
کارشناس : باشه بابا . تو هم همش برين به ما . در جواب اين بيننده عزيزمون بايد بگم که بدليل عدم دسترسي خانواده هاي ايراني به کير مصنوعي و اطاقهاي مخصوص افراد خانواده . والدين بچه هاشونو به مدرسه ميفرستادن تا در نبود آنها با هم دودول بازي کنن. رسم بر اين بود که بچه ها در مدرسه مشق ميآموختند و پدرانشان در خانه ننه شونو ميگاييدن. به همين دليل اين رسم غلط از همان قديم وارد فرهنگ ايراني شد و از ايران به ديگر کشورها سرايت کرد و تا به امروز که خانواده ها براي حيوانات خانگي خود هم اطاق جداگانه دارند به جاي مانده است.
حميد : ايول بابا ! اين اجداد ما هم عجب مخي داشتن ولي انصافاْ کس شعر بدتر از اين تو عمرم نشنيده بودم .
مينا خانوم : الان ديگه شرايط يه جور ديگه شده. مادران بچه ها و بابا ها رو صبا بيرون ميفرستن معلوم نيست تو خونه تنهايي چکار ميکنن.
حميد : هيچي ُ چوب تو کس ننت ميکنن . به تو چه که چکار ميکنن. بينندگان عزيز ديديد که کارشناس ما چقدر بارشه پس اگه بازم سوالي داشتين يه زنگ بزنين بپرسين . ما هم که به تخممون , آقاي کارشناس جواب ميدن. اما اکنون يکي با يکي از جوانان شکست خورده مصاحبه اي انجام داديم که تا لحظات ديگر شاهدش خواهيد. اين آقا اسمشون محسن.ت است و ۶۴ ساله هستند.
پيام هاي بازرگاني ميان برنامه :
مرد : زن پاشو کستو بشور يه وقت بو نده ميخام درت بذارم!
زن : کس من ديگه به شستن احتياج نداره.
مرد : چرا ؟
زن : چون به دماغ دراز سپردمش .
مرد : جنده شدي ؟
زن : نه . دماغ دراز که کسي نيست است اينه ( اشاره به نوار بهداشتي ).
شعر :
دماغ دراز چه تميزه .... کسم واسش عزيزه
دماغ دراز بو گيره ..... بو از کست ميگيره
آب کسو مي مکه ..... کست توش نمي پکه
پايان پيام هاي بارگاني
حميد ( توي گزارش ): در راستاي برنامه مصاحبه اي با يکي از جوانان شکست خورده انجام ميدم . سلام !
محسن : سلام عليکم . چطوري انتر .
حميد : انتر باباته کس کش . چرا فحش ميدي ؟ ميخاي همينجا بگم بيان کونت بذارن؟
محسن : نوکرتم . شوخي کردم .
حميد : سالاري . منم شوخي کردم . خب حالا بنال ببينم چطور شد که اينطور شد؟
محسن : آقا ما نشسته بوديم واسه خودمون يه قل دو قل بازي ميکرديم که اين کس کشا اومدن دستگيرمون کردن. ميگن به اتهام عرق خوري دستگيرت کرديم ولي والله تا جايي که ما يادمون داشتم آب معدني ميخوردم.
حميد : اشکال نداره بزرگ شدي يادت ميره . حالا از گذشتت بگو .
محسن : آقا ما بچه بوديم , خوشکل بوديم.
حميد : به تخمم که خوشگل بودي . الان که از ان منم انتري باهات کاري هم نميشه کرد.
محسن : آره آقا ما خيلي فقير بوديم. بابام تو يکي از بار هاي تجريش رقاصه بود.
حميد : بابات ؟
محسن : آره . بار زنونه بود.
حميد :‌ ايول. بعدش چي .
محسن : بعدش هيچي منم با خودش ميبرد بار رقص ياد بگيرم که يه روز يه زنه بهم تجاوز کرد و آبم اومد. از اون ببعد بدبختيم شروع شد و روزانه ده تا زن ميکردنم. تا اينکه يه روز فهميدم , ايدز گرفتم و معتاد به مواد مخدرم. از اونروز تا الان يه قطره آب خوش از گلوم پايين نرفته. همش گلو درد دارم .
حميد : براتون آرزوي مرگي توام با کير خوردن رو ميکنم و اميدوارم تا لحظه مرگتون هيچ چشم نا پاکي به شما نيافته.
محسن : مرسي .
حميد : خودت خرسي , بابات خرسه , جد و آبادت خرسن.
محسن : بازم مرسي.
حميد :‌باشه بابا اصلاْ‌ من خرسم , ولمون کن . بينندگان عزيز با عرض معذرت وقت برنامه به پايان رسيد و ما شرمنده تون شديم . اما نگران نباشيد در برنامه بعدي هم مثل همين برنامه مختونو ميخوريم و تحليل کارشناسي آقا محسن .ت رو هم ميزاريم واسه برنامه بعد.
مينا خانوم : بينندگان عزيز تا روزي ديگر و جوانان غين ديگر شما رو به خاک ميسپارم . انشاالله که تو کف برنامه بموننين کس کشا.
حميد : تا برنامه بعد من اين مينا خانومو اونقدر بکنم که پشم ريزون کنه و واقعاْ دختر شه اما قبل بايد آقاي کارگردان بهش تفهيم کنه که اينجا اومده دختر بشه نه اينکه دختر بسازه. خب با آرزوي روزي خوش شما را به اون کس کشي که پشت در واستاده ميسپارم تا ببردتون به دنياي عجايب. خدا نگهدار.
تهيه کننده : آدمين بلاگردان
کارگردان : دان رياضي دان
گروه فيلمرداري , صدا برداري و جاکشي : جاوا نويسان تهران
با تشکر از :
گروه اجتماعي شبکه دو مدرسه
نيروي مردمي ايالت کار با کس شرقي
عفاف خانه ميرزا امير غريبه
ستاد مبارزه با کس هاي پشمالو
رياست انتظامات و تدارکات بهشت زهرا
زندان اوين
خانواده هاي: جنده زاده و صميمي
بقال... ببخشيد... مسئول فروشگاه محله مون
اين پيتر مادر قحبه که گير داده چي داري مينويسي
مسئول کتابخونه
و همه عزيزاني که در تهيه اين برنامه ما را ياري دادند.
تهيه شده در گروه کس شعر پرونيي شبکه بلاگستان .
گربان سنه !

هیچ نظری موجود نیست: