شنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۱

بازگشت خفاش 2
با عرض ادب و سلامهاي بي پايان به شما خواننده عزيز كه يك ماهه سركاري و داستان نصفه نيمه ميخوني و صدات هم در نمياد . اون عزيزاني هم كه صداشون در اومده بزودي صدايشان در نطفه خفه خواهد شد . حقير بخاطر تاخير در بروز رساني اين وبلاگ از تمام شما عزيزان ، حتي آن كس كش هايي كه فحش نثارمان فرموده اند معذرت خواسته اميدوارم مرا عفو بفرماييد كه اگر هم نفرموديد به تخم چپ مرغ همسايمون . عرضم به درزتان بدليل مشكلات خصوصي اي كه مدعي العموم ( يه دادستان مادر لنگ هوا ) برايم دست و پا كرد مدتي در گير بازداشتگاه ، پزشك قانوني ، دادگاه و مرحله آخر بانك و فيضيه بودم . والله جناب سرهنگ ما بيگناه بوديم !!!
آخه كدوم كس كشي گفته لب گرفتن تو خيابون جرمه و كدوم مادر جنده اي گفته كه گشت در همان دم كه حميد بدبخت در حال انجام عملي خير ، خدا پسندانه و حركتي فرهنگي دست گير گردد و ... اللهي جز جيگر بگيري سروان !
همدردي
به استعضار مباركمان رساندند كه سنگر برادر جانباز و بسيجي مان سردار بزرگ اسلام و ايران زمين حاج آريا جمشيدي طي يك عمل ناجوانمردانه توسط عده اي وطن فروش اشغال گرديد و خودشان در اسارت بسر ميبرند . در همينجا اعتراض خود را به تمام جهانيان اعلام داشته و با كمال وقاحت ميگويم : خارتو گاييدم هكر !!! به اميد آزادي اين برادرمان از اسارت و بازگشت شان به اين مرز پر گهر . اين سانحه تأسف بار را به تمام هم ميهنان مقيم داخل و خارج از كشور تسليت گفته ، براي بازماندگان آن آزاده آرزوي صبر و استقامت در مقابل مشقات زندگي بدون داستانهاي محرك ادلول ( جمع دول ) مينمايم .
سحر ميگفت بلبل باغبان را
در اين باغ جز نهال غم نرويد
به پيري ميرسد خار بيابان
ولي گل چون جوان گردد بميرد
اي هكر بي غيرت اگر خايه اي اندرون شورتت داري بيا اين وبلاگ رو هك كن تا برم يه وبلاگ جديد وا كنم بدتر از اين .
برا امروزتون بسه ...
به كوري چشم آدماي ترسويي كه خايه ندارن تو نظر خواهي ايميل و آدرس وب خودشونو بنويسند بايد بگم كه بزودي ادامه داستان آرزو منتشر خواهد شد ( با اينكه ديگه علاقه اي به نوشتنش ندارم ) . احتياجي هم ندارم به كون خودم فشار بيارم ، فقط كافيه به كون آبجي اون كسيكه اين حرفو زده يه فشاري بدم . اون موقع داستان پشت سر داستان فوران ميكند .

گربان سنه !

هیچ نظری موجود نیست: