جمعه، مهر ۰۵، ۱۳۸۱

كس خل تر ها كس خل اند ، نه كس خل ها !
اگه مطلب چندين روز قبلم رو در مورد كس خل بودن بشر نخوندين بخونين ، چون اين هم تقريباً‌ ادامه همونه .
همه انسانهاي روي زمين به نوعي كس خل اند ، بخصوص موقعي كه حرف از احساسات ، غرور و لجبازي باشه . در سه مورد فوق طرف زرنگتر يارو رو كس خل كرده و از سادگي يارو كس خله استفاده ميكنه . غرور: در اين مورد طرف زرنگتر ، براي فرد مخاطب خود كه اندكي مغروره ( و به قول معروف انگار هفت تا عصا تو كونش كرده باشن ) حالتي رو بوجود مياره كه ‌ طرف احساس كنه غرورش شكسته شده . در چنين حالتي همه نوع سوء استفاده امكان پذيره ، همچنين بايد ياد آور شم كه پي آمد اين مورد لجبازي است . مثلاً من به دوست دخترم ميگم : اونروزي كه دختر خالم تو رو ديد ، گفت كه جنابعالي رسم دوست پسر داشتن رو ياد نداري . آخه خودش هميشه خونه دوست پسرش ميره و حتي بعضي شب ها رو اونجا ميمونه . دختره هم كه ميبينه دختر خاله جنده بنده چنين حرفي رو در بارش زده ( بخصوص اگه از دختر خاله من بدش مياد )‌ حتماً سعي ميكنه روي اونو كم كنه . نتيجه معلومه ديگه ، من به كس و كون ميرسم و چه شود ؟!
البته لجبازي خودش يه موضوع ديگس كه خيلي ساده ميشه در بارش بحث كرد و براش مثال آورد . مثال سادش اينه ، ما يه پسر دايي داشتيم كه هر كاري رو بهش ميگفتي انجام نده رو انجام ميداد و بر عكس هر كاري رو كه بهش ميگفتي انجام بده رو نه . اين خيلي سادس ، اما معمولاً‌ براي كس خل كردن سنين بالاتر اين روش موثر نيست . پس چكار كنيم ؟ خودم جواب ميدم ! جنابعالي ميخاي دوست دختر تو بكني ، هر چي هم سعي ميكني حاليش كني نميفهمه و يا اينكه خودشو به كوچه علي چپ زده ، انگشت نموده و فرار ميكند . شما بايد لجشو در بياري . بايد از يه دوستي خواهش كني تا در اين امر خير با شما همكاري هاي لازم را انجام بدهند . فرد كمك كننده بايد دوست دختري داشته باشه كه چندين بار قفلش توسط اين فرد باز شده باشه . ايشون دوست دخترشو مياره و ازش ميخاد با دوست دختر شما طرح دوستي بريزه و هي بهش بگه : من چند بار با دوست پسرم سكس داشتم ، تو نداشتي ؟ يارو ميگه : نه ! – هي خاك بر سرت ، هنوز بچه اي .
دوست دختر شما اگر اند كس خل و لجباز باشه ، رو دنده لج ( كير جنابعالي ) سوار شده و شما را به كام دلتان ميرساند .
احساسات : اين يكي ديگه آخر كس خل بازي هست ، كه نمونش رو در همه جا ميشه مشاهده كرد . در همين وبلاگهاي فارسي ، هزاران نمونه از اين مورد ديده ميشه و كساني هم از احساسات خوانندگان عزيز استفاده كرده و كس خل شان ميكنند . طرف گربه پسر خاله همسايه دوست همسايه شون ميمره . ببين همچين عزا گرفته انگار عاشوراست . در اين مورد جنابعالي هرگز نبايد طرف رو كس خل كني تا درش بذاري ، چون عذابي دارد بس اليم و امكان دارد باعث قتل دوست دختر شما بوسيله خودش بشه (‌ خود كشي ) . بناءً‌ بنده در اين مورد هيچگونه راهنمايي و مثالي نميآورم زيرا اگر بياورم من كس خل ميرم دوست دخترمو كس خل ميكنم و با سوء استفاده از احساساتش كس مباركشو بكير ميكشم . اون هم بعد از اينكه ميفهمه كس خل شده از مرز كس خل بودن بدون (‌ با اينكه ممنوع الخروج و مشمول الذمه است ) ميگذره و به وارد سر زمين جنون ميشود . در اين سر زمين هيچ كاري غير ممكن نيست ، از جمله خودكشي ، كس كشي ، مسافر كشي و... حتي امكان دارد شما رو هم بكشه . پس هيچگاه از احساسات كسي سوء‌ استفاده نكنيد . البته خيلي از عزيزان وبلاگ نويس مون دست به اين كار كثيف ميزنند كه اميدوارم روزي كير خري به كون گشادشان برود .
در خاتمه بايد بگم ، همه ي انسان هاي روي زمين كس اند ولي چون كس خل بودن امري عادي است . از اين واژه براي افراد كس خل تر استفاده ميشه . پس كس خل تر ها كس خل اند ، نه كس خل ها !

گربان سنه !

چهارشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۱

كـــــــــيـــــــــــرم دهــــــــــــن هــــرچـــــي آدم مــــرده پــــــــرســــــــــت مادرقــــحـــــــبـــه بــــــاد !

سه‌شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۱

مدرسه ها وا شده ... تو خونه دعوا شده
فردا سومين روز شروع سال تعصيلي جديده . زنگ شروع مدارس در يك مدرسه نو بنياد كه توسط مدرسه سازان كسخل آباد شده در اولين روز پاييز توسط رئيس جمهور باعرضه مملكت حجة السلام و الكسخلين جناب آيت الله خاتمي رفسنجاني بصدا در آمد . از او لحظه به بعد تمام كلاس ها ، توالت ها ، كوني ها و دانش آموزان مدارس كارشونو آغاز كردند . از اون لحظه ببعد بايد بچه بيگناه توي زنداني به اسم مدرسه بشينن تا يه مشت چرنديات تقديم شون بشه . اين وسط چه كسي كارش رديفه ؟ لوازم التحريري ها كه يك مداد 50 تومني رو به قيمت 120 تومن ميفروشن ، نگهبان مدرسه كه همش كون دانش آموزان دو دره باز ميذاره ، ناظم مدرسه كه هر شب كلي نوار و سي دي ميبره خونش تا پورنو هاشو با خانوم نگاه كنه و دكه دار مدرسه كه ساندويچ هاي كپك زده شو به قيمت مك دونالد قالب ميكنه به آينده هاي مملكت . ما بچه كه بوديم بهترين روزهاي زندگي مون از قرار ذيل بود :1- نوروز .2- ولادت 3-شهادت ( بخصوص عاشوراي حسيني ) 4- جمعه 5- روز برفي 6- مرگ پدر بزرگ يا مادر بزرگ . در اين شش مورد حتماً‌ يه جورايي از شر زندان مدرسه راحت بودم و ميتونستم تا لنگ ظهر بخابم ، اما الان كه از بيكاري كپكمون زده آرزو داريم هيچكدام از موارد فوق اتقاق نيفته تا ما بتونيم خيابون رو پر كس ببينيم و حال كنيم .
مدرسه هم مدرسه هاي قديم ، حد اقل حياطش بزرگ بود و توالت هم ته حياط بود . در چنين حالتي ما هميشه كار مون رديف بود و ضعيف كشي كرده كون بچه هاي كوچيكتر ميذاشتيم . ما تو كلاسمون يه بچه خر خون رشتي داشتيم كه زنگ هاي رياضي ، فيزيك و شيمي همش دست (‌ و هنگام نوشتن پامون ) درز كان اين بنده خدا بود . يه روز زنگ تفريح از بس بچه ها انگشتش كردند به التماس افتاد كه آغا تو رو خدا دست از سر كون ما وردارين . منم گفتم اگه يه تريپ از كير مباركمان پذيرايي بكنه دربست چاكرش هستيم و نميذاريم انگشت كسي كونش رو خراش بده . بعد از اينكه مدرسه تعطيل شد ، با پسره رفتيم رو پشت بوم آپارتمانمون و با اجازتون كانش گذاشتيم . نميدوني چه كان نرمي داشت ، واقعاً‌ بهش حسوديم شد . اگه من هم يه كوني مثل اون داشتم الان مجبور نبودم برا يه تريپ جلق دنبال سوژه بگردم . خلاصه ، اگه به مدرسه به چشم نيك نگاه كني باهات كنار مياد اما اگه بخاي بچشم يه زندون بهش نگاه كني . برات تبديل ميشه به يك زندان تنگ و تاريك كه نميتوني توش كونگشاد بازي در بياري . پس دوستش داشته باش تا دوستت داشته باشه !

گربان سنه !
مردصفت ، مدير دبيرستان دخترانه شهيد كوني نژاد .

دوشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۱

آينده چيه ؟
در اين دوره زمانه كمتر كسي گير مياد كه به فكر آينده خود باشه ، بخصوص در سنين جواني . همه دنبال كس ، كون و كير اند و بس . اگه ازشون بپرسي كه فلاني خان يا فلاني خانوم: شما كه همش يا تو خيابون ولوي يا اينكه تو پارتي داري در اين و اون ميمالوني ،‌ آينده ميخاي چكاره بشي ؟ جناب يا با كمال بيشرمي ميفرمايند به شما ربطي نداره و بساط شونو جمع ميكنن ميرن دنبال عشق و حالشون . يا كه ميگه : بابا بيخيال كي حال داره بره دنبال درس و مدرسه . بزار حالمونو بكنيم .
خب كس خل ، من كه نميگم همش بچسب به كار و مدرسه . بلكه دارم ميگم هم كون پارگي تو بكن و هم بچسب به كار و زندگيت ، همش كه نميشه مثل سگ دنبال كير من بدوي . نمونه بدتر چنين آدمايي همين محسن خان توتفرنگي خودمونه كه همش در خواب بيند جنده خانه . نميدونم اين كس خل كي ميخاد آدم بشه . انسان از بدو تولد اوضاح بد دنياي خارج از رحم مادرشو احساس ميكنه و از ترس زبانش تا دو سال بند مياد ، شبانه روز تنها كاري كه انجام ميده گريه كردنه . چرا گريه ميكنه ؟ چون ميدونه اينجا بايد جون بكنه و درس بخونه ، كار كنه ، زن بگيره (‌ شوهر بذاره درش ) ، بچه دار بشه ، بچه رو بزرگ كنه ، باز نشسته شه و آخر سري هم به لقاء حق بپيونده . بعد از يك عمر جون كندن هم بايد بره به همون جايي كه ازش اومده ، ولي از يك طريق ديگه . خب معلومه ديگه دلش تنگ ميشه برا دنياي مفت خوري و رحم گرم و نرم ننش .
بزرگتر كه ميشه و ميبينه چه كارايي ميتونه تو اين دنيا انجام بده ، از بازگشت منصرف ميشه . اما قديما طرف اول پولدار ميشد و بعد راه ميافتاد دنبال كس و كون . الان تنها چيزي كه براي جووناي اين مملكت مهمه ، دو در كردن ماشين باباهه و سوار كردن چند تا دختر لاشي . درس ، كار و زندگي هم كون لقش . يخ بابا اينجوري نميشه ! بزودي پشيمون ميشي ها !

داني كه چرا طفل به هنگام ولادت
با گريه و با ناله و با آه و فغان است
با آنكه برون آمده زان محبس تاريك
وامروز در اين عرصه پر نور جهان است
با اينكه در آنجا همه خون بوده خوراكش
وينجا شكرش بر لب و شيرين به دهان است
داند كه در اين نشاه چها بر سرش آيد
بيچاره از آن لحظه اون ، نگران است


شعر از ايرج ميرزا .

گربان سنه !

یکشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۱

با سلام !
بدينوسيله به اطلاع قلوه يا همان كليه خوانندگان عزيز ميرساند . وبلاگ خفاش اكاونت اينترنتش امروز تموم شده و چون الان شبه و مغازه يي باز نيست ، ايشاالله فردا به نشر اكاذيبم ادامه خواهم داد . بناء اين حقير را به گشادواري خود عفو نموده و بر دير آپديت نمودنم خرده مگيريد .
ولسلام

بنياد حفظ كس شعر و اراجيف مردصفت .

گربان سنه !

چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۱

بعضي از دختراي اين مملكت دست همه ي جندگان روي زمين رو از جلو و عقب بستن ، بقول بچه معروف : لاشي گري رو از حد گذروندن ! ولي خوبيشون اينه كه مثل جنده ها پول نقد نميگيرن و در صورتي هم كه پول لازم داشته باشن بعنوان نسيه ميگيرن كه اينجوري كمتر كون آدم ميسوزه و هي بخودش وعده پس گرفتن پولو ميده . تا لحظاتي قبل يكي از اين فرشنگان زميني در كنارم نشسته بود و يه ساعت داشت باهام لاس ميزد ، در صورتي كه مكان داشتم حتماً‌ ميبردمش و حسابي از خودم پذيرايي ميكردم اما حيف كه بي خانماني است و هزار دردسر . چنين آدمايي رو همه جا ميشه گير آورد و درشون گذاشت ولي لازمه اين كارها يك عدد ماشين ، موتور ، دوچرخه و يا حداقل چرخ دستي است كه مورد آخر بيشتر در دهات ما استفاده ميشه . البته بايد بگم كه اين جندگان گمنام فقط براي آنكه از پرداخت كرايه تاكسي معاف شوند تن به چنين كارهايي ميدهند و اگر بدانند كه شما بقصد گايش چنين لطفي را در حقشان نموده ايد از پرداخت پول شام هم خود را معاف كرده و شما را به روز سياه مينشانند . بنا بر اين پسرم ! شما بايد زرنگ بازي در بياري و براي رسيدن بخانه مسيري را كه در آن هيچ رستوراني وجود نداشته باشه را انتخاب كني . اگر هم خواستي به او غذا دهي بايد بعد از انجام عمليات انتحاري چنين كاري را انجام دهي ، زيرا امكان دارد خانوم شما را كس خل و كس نديده پنداشته سعي در برداشتن كلاهت كند .
ما يه همسايه يي داريم كه در بدام انداختن و به سيخ كشيدن چنين آهوهايي سرآمد روزگار است . اين آدم مادر جنده بدون اينكه رسم همسايه داري را بجا آورد و ما را به مهماني دو نفره و بعضاً سه نفره شان دعوت كند تنها تنها گوشت را كوفت كرده و از خانه خود بيرون ميكند . خانوم هم بعد از بيرون اومدن از خونه يارو مثل همون قضيه قزويني و بچه اي كه مهمانش بود و گفت : شنيده ام قزوينيان بچه ها را به خانه خود برده و به آنان كون ميدهند ، همچين خودش را ميگيرد كه انگار خونه يارو رفته تا به زاييدن مامانش كمك كنه .
خلاصه شما كه ميخاي در اين راه پرخطر گام برداري ، بايد زرنگ بوده و بهيچوجه از نصيحت هاي بزرگان غافل نباشي .
گربان سنه !

سه‌شنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۱

مسابقه !
عرضم به درز تمام سروران عزيز كه ما هم براي اينكه از بقيه وبلاگها كم نياريم تصميم به برگذاري مسابقه گرفتيم ( با اينكه ميدانيم كسي توي اين مسابقه شركت نخواهد كرد ) . بنا بر اين شما بزرگواران پس از مشاهده دقيق عكس زير يا ذيل بايد به سوالات ذيل ترش پاسخ بدين . به برنده بدشانس اين مسابقه لقب "بچه زرنگ" اهدا خواهد شد ، زيرا مشخص ميشود بقيه كس خل اند .



1-اين ياروي توي عكس ، شبيه كداميك از افراد مشهور مملكت است ؟
2-چه گهي خورده كه بازوي سمت راستش بزرگتر از سمت چپيه شده ( تا ما با جفت دستامون انجام بديم )؟
در خاتمه بايد خدمتتون عرض كنم كه ميدونم كاليبر تون بالاست و نميتونيد جوابها رو بوسيله ايميل بفرستين ولي كاليبر بنده بالاتره و نميتونم نظرخواهي بذارم در ضمن اگه برا اين مورد سيستم نظر خواهي بذارم امكان داره بعضي ها تقلب كنند و حق بقيه تلف شود . بنا بر اين جوابهايتان را تا روز شنبه مورخ 30/6/79 به آدرس :
قزوين - صندوق پستي :15923-12 ارسال داريد .
گربان سنه !

دوشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۱

خاركسده ها با كس كشي
عادت كردن به كس ليسي
روزا اونا توي ايوون
كس ميذارن نه اينكه كون
نميدونن كه كون چيه
كونده محلشون كيه
هر كي بده كس بهشون
ميگن كه اونه مه شون

یکشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۱

جامعه مقصره !
چيزي كه همه ي ما و شما به اون معتقديم اينه كه هيچكس از همون لحظه ي اولي كه از فلان ننش اومده بيرون بد نبوده . اين جامعه و مردم اونه كه از يكي اسطوره پاكي و خوبي و ديگري چهره يي منفور و بد ، از يكي مايه افتخار و ديگري مايه ننگ ، از يكي خانوم خانوماي نجيب و از ديگري جنده ي عام المنفعه ميسازه و...
پس نميتونيم بگيم فلاني چون خودش يه كار بدي رو مرتكب شده جد و اجدادش هم بد بودن ، بر عكس امكان داره همين يارويي كه من و تو داريم ازش بعنوان يه كس كش مادر قحبه ي دزد سر گردنه ياد ميكنيم باباش آدم خوبي بوده باشه و يا همين يارويي كه داريم سنگ صداقت و نجابتشو بسينه ميزنيم بابا بزرگش كسي بوده كه سالها قبل مادر بزرگ شما رو سر كوچه كرده بوده .
اين شيخ الاجل ما هم بعضي وقتها بد تر از من كس ميگفته و يادش ميرفته تو صفحه ي قبل كتابش چي نوشته .
يه بار ميگفته : گرگ زاده عاقبت گرگ شود *****گرچه با آدمي بزرگ شود
تو شعر ديگش ميگه :
سگ اصحاب كحف روزي چند*****پي نيكان گرفت مردم شد
پسر نوح كه با بدان بنشست******خاندان نبوتش گم شد
حالا تضاد اين دو حكايت در اينه كه تو اولي ميگه اگه ذات طرف بد باشه ، با اينكه در اجتماع ( خانواده ) خوب تربيت بشه باز هم اصليت خودشو حفظ كرده و همون كس كشي است كه اجدادش بوده اند.اما تو بعدي ميگه حتي اگه سگ هم دنبال آدماي درست حسابي راه بيفته بمرور زمان آدم حسابي ميشه ولي اگه پسر دايي نوح هم با ديگ نشينه سياه ميشه . اينجا به اين نتيجه ميرسيم كه سعدي هم اندكي قاطي داشته و بدون اينكه آرشيو وبلاگشو بررسي كنه و ببينه چي نوشته ، بنوشتن مطلب بعدي پرداخته و اين باعث شده نوشته هاش با هم تناقص پيدا كنن.
من بيشتر با قضيه ي سگ اصحاب كهف و پسر نوحش موافقم و فكر ميكنم موقعي كه اين حكايت رو نوشته حواسش به كس و كون نبوده بلكه جمع نوشتنش بوده . پس به اين نتيجه ميرسيم كه در صورتي كه بچه ي قاتلي حرفه يي در اجتماعي سالم بزرگ بشه ، در بزرگسالي بعنوان يك مرد يا زن خوب شناخته خواهد شد نه اينكه بره مثل باباش شه .
خلاصه اينكه اگه جنده خانومي به اين شغل شريف روي مياره اين دليل نميشه مادر و مادر بزرگش هم جنده بوده اند بلكه يا براي امرار معاش و يا از روي اجبار آدم كس كشي تن به اين كار ميده و در صورتي هم كه خانوم فقط براي شهوتراني و ارضاع غريضه هاش تن به اين كار ننگ آور ( براي داداش غيرتيش ) ميده جامعه مقصره كه نتونسته به خواسته هاي اون جامه عمل بپوشانه و اونو به ارگاسم ..ببخشيد ..به حقوقش برسانه . حالا هي بيا به جنده ي بدبخت گير بده كه مادر قحبه تو كه اين كس گشادتو داري به من ميدي ، چرا آبجي كوچيكه تو نمياري بزاريم تو كس تنگش؟ خب كس خل ، شايد نميخاد خاهرش جنده شه . اصلاً شايد براي اينكه خاهرش به روز خودش دچار نشه داره تو رو تحمل ميكنه . به هر حال ما ميخايم بگيم اگه يارو كونت گذاشت نگي : كيرم تو ارواح جد و آبادت ، بلكه بايد بگي كيرم دهن اون جامعه يي كه تو رو پرورش داده .
گربان سنه !

سه‌شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۱

كونده محلمون
چندين سال قبل تو محلمون يه دختره بود كه در مقابل وجوه دريافتي كان ميپرداخت . اين خانوم از اون جنده هايي بود كه هم به فكر حالش بود و هم آيندش و بدليل اينكه اونموقع عمل بكارت در كار نبود مجبور بود از عقب بده ، اين از عقب دادنش براي ما ها خيلي سود هاي فراواني داشت . اول از همه اينكه از شر كس راحت بوديم و كيرمان در كان ميرفت ، دوم اينكه قيمتش پايين تر از جنده ها بود زيرا بعضي ها دوست ندارشتن كان دختر بذارن و سوم اينكه هميشه تو مدرسه پز ميداديم كه آغا ما كان دختر ميذاريم . اين كونده خانوم رو يكي از بچه هاي بيخايه محل خر كرده بود و از ترس اينكه پردش دريده بشه و خونش گردنشو بگيره از كون كرده بود. ايشون هم بعد از چند دور دادن معتاد اين كار شده بود ، هم براي حال و حول و هم پولش ( يعني هم فال و هم تماشا ) به بچه محل ها ميداد . چه روزاي خوبي بود ولي حيف زود گذشتند و رفتند . آخر سري هم كونده محلمون از اونجا رفت و ما رو در آرزوي اينكه سالهاي متمادي كانش بذاريم گذاشت .
چهار سال بعدش در يك ظهر گرم تابستان يه زنه كه دختر بچه يي حدوداً يك سال و نيمه در بغلش بود وارد مغازه شد . ميخاست برا بچش لباس بخره . همون اول كار متوجه شدم قيافش برام آشناش اما چون دقيقاً بخاطر نداشتم كيه حرفي خارج از آئين مغازه داري نزدم تا اينكه لباسو انتخاب كرد و خاست تن بچش كنه . به محض اينكه خودشو خم كرد كه لباسه رو تن بچه كنه متوجه كانش شدم و اونجا بود كه يادم اومد اين زنه رو كجا ديدم . همون كونده محلمون بود كه حالا شوهر كرده بود و واسه خودش خانمي شده بود . من شايد قيافه طرف رو فراموش كنم اماكانشو هرگز . خلاصه خودمو معرفي كردم و يادش انداختم چيجوري بعد از كردن پولشو نميدادم . گفت از محله ما كه ميرن تو محله جديد كون دادن رو ترك ميكنه ، بعد از يك سال هم پسر همسايه شون مياد خواستگاريش و ازدواج ميكنه . خلاصه كلي باهاش از گذشته ها گفتيم و خنديديم . آخر سري هم بخاطر پولهايي كه در گذشته بهش بدهكار بودم پول شلواري رو كه بهش فروخته بودم رو نگرفتم و ازش خاستم هر موقع هوس كون دادن كرد بياد پيش خودم تا بياد گذشته ها بذاريم درش.
اونموقع ها جنده هاي آماتور فقط از كون ميدادند ، اما اين روزا از بركت علم پزشكي حتي اونايي كه جنده هم تشريف ندارند با كمال سخاوت تمام سوراخهاي بدن خود را بدون هيچگونه چشمداشتي در اختيار دوست پسرشون ، دوست دوست پسرشون ، همسايه دوست پسرشون و... قرار ميدهند تا در روز محشر شرمنده كير كسي نباشند و خداوند چند تن از غلامان كير كلفت بهشت را شوهرشان گرداند . اين روزا هر كسي كه ميخاد پرده همسرش طبيعي باشه بايد با يه نوزاد نامزد كنه ، تا سن ازدواج و لحظه پرده برداري حتي يك لحظه هم از كنارش دور نشه وگرنه بقيه مثل گرگ قبل از مالك اصلي پرده دختره رو ياالله ميكنند . من اين همه كان ميگم كه الكي نيست ، ميخام به اين دخترا بفهمونم كه نبايد با تكيه به علم روز كس خود را به كير هر كس و ناكسي بدهند بلكه اگه خيلي خوششون مياد حال كنن كان مباركشون رو بدن كه نه پرده داره و نه برده .
گربان سنه !

دوشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۱

داداش وبلاگي ها
اين روز ها اگه متوجه شده باشيد ، بعضي از دختر هاي وبلاگي كه مثلاً بچه مسلمون و مثبت اند داراي هزاران هزار داداش و آبجي اند . من نميدونم اين پسرايي كه داداش اينا ميشن چه فايده يي از وجود مبارك آبجي وبلاگيشون ميبرن در حاليكه دختره سعي ميكنه وبلاگ خودشو بوسيله داداشاش پر خواننده تر و قشنگتر كنه . بدين ترتيب كه به يه داداشش ميگه قالب وبلاگشو براش درست كنه ، اون يكي كنتور براش نصب كنه و از اين جور كس شعرا . در ضمن دختره از داداشهاي دسته گل و كس خلش ميخاد لوگوي آبجي شونو تو وبلاگشون بزارن . فكر ميكنم اگه يكي از داداشا براش وبلاگشو تر و تميز كنه ، بعد از اينكه كارش تموم شد خاهره پسوردشو عوض ميكنه و اگه دلش خاست لينك داداش جونشو هم از رو وبلاگش ور ميداره . موقعي هم كه داداشه ازش ميپرسه كه آبجي چرا لينك ما رو ورداشتي دختره با كمال پر رويي ميگه : وبلاگ خودمه ، دوست ندارم لينك كسي توش باشه .
من هميشه سعي كردم بگم ، ما مردا با اينكه خيلي ادعاي زرنگ بودن داريم در مقابل مكر زنان كارمون ساختس . آخه يكي نيست بهت بگه : كس خل ! آبت نبود ، نونت نبود ، كونت نبود، ..چي چيت كم بود كه رفتي داداش رضائي يه دختر شدي ؟ اونم رو اينترنت . چنين خواهرايي اگه خارج از دنياي اينترنت به تور آدم بخورن خيلي هم حال ميده ، چون چيزي كه آدم نميتونه به خاهر خودش بگه رو ميتونه مثل يك دوست با اون در ميان بگذاره و يا حتي ازش بخاد مخ دوستشو براش بزنه . اما در دنياي اينترنت چنين خواهرايي بدرد Recycle Bin هم نميخورن و بجز دردسر و زحمت چيزي ندارن . چند روز قبل داشتم يكي از وبلاگهاي دخترانه رو ميخوندم ، يه جايي نوشته بود : آخ جون... دست داداش حسين درد نكنه ، اينجا رو حسابي آب جارو كرده . كاري كه خودم در حدود يك ماه تنونستم انجام بدم رو اين داداش گلم تو يك شب انجام داد. واي كه چه داداش دسته گلي دارم !
از متن فوق به اين نتيجه ميرسيم كه دختره در طول اون يك ماهه نميدونسته چگونه قالب و بقيه جزئيات وبلاگشو درست كنه ، اما بعد از اينكه مخ پسره رو زده و خاهرش شده وبلاگش قشنگتر شده . فكر ميكنم اين خانوم با مشوره يكي از دوستاش كه قبلاً چنين تجربه يي رو كرده بوده دست به اين عمل زده و گرنه اينا كه كس خل تر از اين حرفان . البته از اين داداشا خيلي كارا بر مياد ، حتي اگه صميمي تر شدن دختره از داداشش ميخاد بياد خونشون و كامپيوترشو راه اندازي كنه . خلاصه اينكه اينروزا بدجوري كار اين آبجي ها گرفته و اگه من هم يه كم با ادب باشم يه دونه خوبش تورم ميكنه و ازم ميخاد براش ساك بزنم . چي ميشد منم دختر بودم ؟ يه داداش كس خلي تور ميكردم و ازش ميخاستم كارامو انجام بده ، تازه شايد ازش ميخاستم بياد خونمون و ظرفامونو برام بشوره . الانش هم خيلي دير نشده ، چون ما ها در كلاه برداري مهارت خاصي داريم و در صورتي كه نقش خودمون بدرد نخوره ميتونيم نقش جنس مخالف رو هم بخوبي بازي كنيم . خب منم ميرم يه وبلاگ كيكيش ماماني ( مثلاً ) به اسم "دختري از شهر زيبايي ها" يا " آبجي كوچولوت" درست ميكنم و كلي داداش رديف ميكنم ، همش هم از خودم مينويسم تا همه فكر كنن چه دختر با مرام و مهرباني هستم . پشت پرده هم كلي به ريش ملت ميخنديم و حال ميكنيم .
در خاتمه فقط ميخام بگم مواظب اين آبجي هاي كلاه بردار باشيد !
گربان سنه !
(داداش مردصفت)

یکشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۱

دخترا با اينكه هميشه دلشون ميخاد با يه پسر رابطه داشته باشن عشوه خركي خودشونو ميان و انتظار دارن پسر مورد نظر هم دستمال يزدي ورداشته و تخم مالي كنه . واسه خاطر همين عشوه هاشونه كه پسرا ازشون دلسرد ميشن و ميرن دنبال يكي ديگه . يارو خيلي هم دلش ميخاد بياد خونتون و باهات حال و حول كنه ، اما غرور كاذبش بهش اجازه نميده و شما بايد سعي كني نازشو بكشي . حالا اگه با ناز كشيدن قضيه حل شه كه اشكالي نداره ، خانوم انتظار داره مثل غلامش باشي و هيچ كاري رو بدون اجازه اون انجام ندي . مثلاً ميگه سيگار نكش ، در حاليكه خانوم خودش تو هر مهموني ( پارتي) 1 بسته سيگار ميكشه . چنين دخترايي رو بايد همچين بهشون كير زد كه تا عمر دارن يادشون نره و اگه كسي به حرفهاي اينا عمل كنه رو بايد آورد تا من بعد از اينكه يه تريپ كونش گذاشتم ، درس مردسالاري بهش بدم . چند روز قبل يكي از دوستام به من گير داد بيا با اين دوست دوست دخترم دوست شو ، خب ما هم چون شنيده بوديم دختره خوب گوشتيه نه نگفتيم و رفتيم سر قرار . دختره بعد از كلي ناز و عشوه باخره حاضر شد باهام صحبت كنه ، ازش پرسيدم كه ميخاد با من دوست شه كه فرمود : اگه پسر خوبي باشي ، آره !
من هم كه ذاتاً پسر خوبيم و اگه يه دختر ازم بخاد خوب باشم سعي ميكنم نظر مباركشونو جلب كنم ، اما اين يكي بعد از اينكه باهاش قول دوستي داديم گير داده بود كه آغا ديگه سيگار نكش . بردمش كافي شاپ و گفتم هر چي دوست داري كوفت كن . گفت : گشنمه ! گفتم : بيا منو بخور ( البته منظورم من كوچك بود ) .گفت : نه من جداً گشنمه ! گفتم : الاغ مگه اينجا رستورانه كه گير دادي گشنمه . بلاخره راضي شد يه شكلات گلاسه كوفت كنه . هنوز دو قاشق نخورده بود كه گذاشتش كنار و گفت من ديگه نميخورم . گفتم : كون لقت ، خودم ميخورمش . بعدشم با اجازتون مال اونو هم تا ته خورديم تا از اين كون پارگي ها نكنه . آخر سري هم يه سيگار در آورديم و جلوش كشيديم تا بدونه ما آدم بشو نيستيم .
از خيابون كه رد ميشديم به يه راننده يي فحش داد كه همونجا يه كشيده خابوندم پس كلش. موقع خداحافظي هم دستشو آورد جلو كه باهام دست بده اما بدون اينكه باهاش دست بدم ازش خداحافظي كردم . فرداش زنگ زد و ميخاست دوباره باهام بره بيرون . بهش گفتم : من نميتونم باهات بيرون بيام ، چون با اون يكي دوست دخترم قرار دارم . آي كونش سوخت !
كلي خنديدم بهش و آخر سري هم گفتم ديگه اينجا زنگ نزن .
فكر نكنم از اين ببعد برا كسي عشوه بياد . چنين دخترايي رو بايد اول درشون گذاشت و بعد با يه اردنگي از خونه بيرونشون كرد اما بنده چون خيلي دلم پاكه( من فرشتم! ) چنين كاري رو نميكنم.
گربان سنه !

پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۱

بشر از همون آغاز پيدايشش كس خل بوده و تا انقراضش هم كس خل خواهد بود . اونايي هم كه خودشونو عقل كل و نابغه ميگيرن بلاخره يه جايي ثابت ميكنن كه از همه كس خل تراند . ملت همش از روي حرف و رفتار ظاهري شخصيت طرفو بررسي ميكنن و نظر ميدن در حاليكه بهيچوجه به باطنش كاري ندارن . مثلاً‌ شما يكي رو ميبيني كه خيلي خوشتيپ ، خوش اخلاق ، باحال و باادبه ، بعد از چند لحظه نظر خودتو در مورد اون يارو چنين اعلام ميكني : يارو خيلي آدم خوبي بود ! تازه خيلي هم خوشتيپ و معدب بود . در حالي كه اصلاً نميدوني طرف چه آدم مادر قحبه و دو دره بازيه . كس خلي ديگه !
بنده شخصاً‌ بيشتر از شخصيت ظاهري به شخصيت باطني طرف توجه ميكنم ، اما قبل از همه جاش به باسن و كانش توجه ميكنم . اگه كان خوبي داشت احتمال داره آدم خوبي باشه و بذاره يه تريپ بكني تو كونش اگر هم نداشت كه كون لقش و اصلاً در موردش تحقيق نميكنم . ولي از اونجا كه اين كارا بچه بازي نيست شما بايد بري باهاش معاشرت كني و عكس العمل هاشو در مقابل رخداد ها ببيني بعد بياي واسه من نظر بدي . من براي اينكه اكثر ملت كس خل اند و تا وبلاگمو ميخونن دوست دارن يه نظر خواهي باشه تا هر چي فحش بلدن به ما بدن سيستم نظرخواهي نگذاشته ام . جنابعالي مياي وبلاگو ميخوني و هيچكدوم از حرفاي من بارت نميشه ، اونموقع ميگي يارو روانيه ، كونيه و... در حالي كه بايد بشيني به يه دو دقيقه از اون وقت گرانبهاتو بذاري و عوض ديدن سايت هاي سكسي رو حرفاي من فكر كني . بگذريم .

ما انسانها به جز كس خل بودن عيب و ايراد هاي زيادي داريم . يكي ديگه از نمونه هاش اينه كه تا يه چيزي رو ميبينيم كه بهتر از داشته هاي خودمونه ميريم دنبالش و همه ي اون چيزايي كه خودمون داشتيم رو فراموش ميكنيم . مثلاً تا يه دختر يا پسر خوشگلتر از دوست خودمون ميبينيم سريع قبلي را ترك گفته و راه ميفتيم دنبال يارو جديده . بعداً تازه حاليمون ميشه اون قبليه بيشتر از جديده حال ميداده و هنگامي كه دوباره سراغ اوليه ميريم متوجه ميشيم اونم يكي ديگه رو انتخاب كرده .
من اولين دوست دخترم 7 سال ازم بزرگتر بود و خيلي هم بهم حال ميداد ، اصلاً اولين كسي كه ديدم و اولين كان دختري كه گاييدم مال اون بود . اونموقع 16 سالم بود . همون روز اول آشنايي مون تو راهرو موسسه بعد از تعطيلي كلاسها ، يك ساعت باحاش حال و حول كردم . اما چون كم تجربه بودم و نميدونستم Old is Gold به محض اينكه يكي ديگه قشنگتر از اون تو كلاس اومد ردش كردم بره . جديده هم بعد از اينكه كلي نسكافه با پولم خورد ، بدون اينكه حتي يه بوس هم بده ردم كرد برم . كس خل بودم ديگه !
خلاصه اينكه اگه سراغ كس يا كير جديد تري هم ميرين ، قديميه رو از دست ندين تا اينكه مطمئن شيد جديده بيشتر بهتون حال ميده . اگه نداد كه با يه اردنگي ردش كنيد بره درشو بذاره و بچسپيد به هموني كه از اول داشتين .
در آخر هم دو تا توصيه متفاوت براي دو جنس متفاوت .
پسرا ! هيچموقه به يه دختر نگيد دوستش داريد .
دخترا ! هرگاه يه پسر بهتون گفت دوستتون داره ، به شلوارش نگاه كنيد تا بدونين واسه چي دوستتون داره . اگه بلند شده بود كه معلومه اگر هم نشده بود سعي كنيد دلشو نشكنيد چون امكان داره عقده يي شه .
گربان سنه !

سه‌شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۱

يعني چي؟

اولين گناهي كه انسان در طول عمرش انجام ميده عشقه !
اول عاشق مامان جونت ميشي . بعد كه بزرگتر شدي عاشق خانوم معلمتون ميشي ، حالا چون هنوز به مامان احتياج داري موقعي كه ازت ميپرسن مامانتو دوست داري يا خانوم معلمتونو ميگي : جفتشونو ! .
كم كم كه وارد راهنمايي يا دبيرستان ميشي تا يه دختره ( يا پسره ) يي تو خيابون خوشت اومد و با دو تا كس شعرت خنديد تلپي بهش دل ميبندي و عاشقش ميشي . حالا ديگه ماشالله تا دختره ازت ميپرسه كي رو بيشتر دوست داري ميگي : خب معلومه ديگه ، تو رو !
برو بچه درتو بزار ، دهنت بو شير ميده اومدي از عشق و عاشقي حرف ميزني . يعني چي ، بچه كه نبايد درس و مدرسه شو ول كنه همش شعر عاشقانه بخونه ؟! دبيرستان هم كه ميري همين آشه و همين كاسه فقط يه چيزي فرق ميكنه و اون اينه كه اندكي زرنگ ميشي و فقط لحظه يي كه داري درش ميذاري عاشقشي و بس . دانشگاه كه ميري كس خل ميشي ، چون اونجا به محز اينكه عاشق شدي ميري خواستگاري و قاطي مرغا ميشي . از اينجاست كه بد بختي شروع ميشه ، چون بزودي بچه دار ميشي و بايد كار كني تا بچه ت جلو همكلاسي هاش كم نياره . بعدش هم بچتو دوست ميداشته باشي . بلاخره عاشق نوه ت ميشي و بعد از اون هم عزرائيل مياد سراغت و ميبردت پيش اجداد عاشق پيشت .
پسرم ! هم قدر دلتو بدون و هم قدر دولتو ، نه عاشق هر كس و ناكسي شو و نه اينكه در هر كس و ناكسي بذار . قبل از اينكه بخاي به كسي دل ببندي برو يه تريپ تحقيقات تا بدوني ظرفيت پذيرفتن دل تو رو داره يا نه . اگه داشت بده دستش ، اگه نداشت بذار دهنش !
گربان سنه !

یکشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۱

تا حالا شده موقع جلق زدن واسه اينكه بخاي بيشتر حال كني ، انگشتتو بكني تو كونت ؟
من يه بار اين كار رو كردم كه باعث گاييده شدن دهنم و از بين رفتن حس جلق زدن شد . بايد بگم اگه كونتان خيلي گشاد نيست سعي كنيد با انگشت گشادش كنيد تا به روز من دچار نشيد . اين موضوع را به يكي از دوستانم گفتم و ازش خواستم آروم آروم كون خودشو گشاد كنه تا اگه يه روزي بدست سازمان اطلاعات ايران افتاد و شيشه نوشابه تو كونش كردن ، فغانش گوش فلكو كر نكنه . اون كوني هم بعد از يك ساعت بهم زنگ زد و با آه و ناله گفت كه كارشو با خودكار شروع كرده ولي كونش گشاد تر از اين حرفا بود و خودكاره تا به رفته تو كونش . رفتم خونشون و ازش خاستم چند بار بشينه و پاشه تا با فشاري كه بهش وارد ميشه خودكاره هم از كانش در بياد . بلاخره خودكاره مجبور شد از كانش بياد بيرون و ما هم يه نفس راحت كشيديم . از پرسيدم : كوني ، خجالت نكشيدي اين خودكار بيزبونو كردي تو اون كون گشادت ؟ ميگه : خب تو گفتي بكن كه آينده به دردت ميخوره .
گفتم : من ميگم برو خودتو از بالكن خونتون با كله بنداز پايين ، ميندازي؟
ولي شما ها اگه خاستين اين كار رو با خودكار شروع كنين حتماً به ته خودكار يوخده نخ كلفت ببندين كه اگه اونتو گير كرد با كشيدنش بياد بيرون .
اگه اينو فارسي نميبينيد هر چه سريعتر بهم خبر بدين !