دوشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۲

گور بابای دخترا

میرسد از مرکز مازندران
گور بابای تمام دختران
دختران در شبها که تاریکیه
لب و لوچه شون همش ماتیکیه
دختری ساعت پنج و نیم عصر
وایستاده تو خیابون ولیعصر
تا که ماشینی براش بوغ میزنه
دختره از خوشی آروغ میزنه
یه کمی ناز میکنه و سوار میشه
کیر صاب ماشین مث قطار میشه
دست میذاره روی رون دختره
زمستون مزاحش بهار میشه
کس دختره رو انگشت میکنه
تو خیالش اونو از پشت میکنه
دختره خوشش میاد حشر میشه
ولو توی بغل پسر میشه
دست میکنه توی شرت پسره
میبینه که اونتو یک کیر خره
میگه به به چه کیر ملوسیه
توی کون پسره عروسیه
واسه اون ساک میزنه جق میزنه
انگار شمشیر تو راه حق میزنه
میپره رو کیر پسر میشینه
پسره جلو شو هیچ نمیبینه
با یه کامیون تصادف میکنه
عزرائیل تو صورتش تف میکنه

گربان سر افراز سنه
که هم شاعر سنه هم دخترباز سنه

لنگ نویس امروز : عرضم تو خدمتگاه اون عزیزانیکه با فونت اینجا مشکل دارند . 1. فونت اینجا تاهوماست که همه ی وبلاگهای ایران زمین بنابر دلائلی که خودشونم نمیدونن ازش استفاده میکنند . شما اگه نداری از اینجا بگیر بزار درت ببین میتونی ببینی یا نه . اگه دیدی که خدا خیرت بده اگر هم ندیدی هر چه زود تر به چشم پزشک مراجعه کن چون احتمال میرود دچار شبکوری شده باشی .

هیچ نظری موجود نیست: