پنجشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۲

چرا به من زن نمیدین؟

هر کی ببینی زن داره
هر شب بزن بزن داره
ای بابا ما رو نگاه
عبرت بگیر و حیا کن
به ما کسی زن نمیده
باغ مون ارزن نمیده؟
درسته خونه ندرایم
تو باغچه حیاطشم
گلای پونه نداریم
اما یه دونه دل داریم
از بی زنی تاب نداره
دو چشم گریون مونم
شب تا به صبح خواب نداره
درسته که کار نداریم
بابای پولدار ندرایم
اما به جان حاج خانوم
یه دنیا استعداد داریم
یه بابای مهربون و
تو هر کاری استاد داریم
درسته که جواتیم و
لباسای خوشکل نداریم
اما مگه ما فقرا
تو سینمون دل نداریم؟
دلم میخاد داد بکشم
با خشم فریاد بزنم
بگم که ای حاج آقا جون
گه توی قبر باباتون
اون دختر چلاغتو
کره خر الاغتو
هیچ الاغی نمیگیره
انشالله روی دستتون
باد کنه، یه روز بمیره
ولی چکار کنم که این
جاجی بی ایمان و دین
مؤجر خونه مونه
یعنی که صابخونه مونه
آخ یادم رفت الان باید
با شیرینی و گل تو ید*
بریم خونه ی مش حسن
دعا کنید برگشتنی
با خود بیاریم یکی زن
اما اگه مش حسن هم
خدا بخاد پدر زنم
اون دختر چاغالشو
از من یکی دریغ کنه
پشت در کلبه خود
ما بد بختا رو میخ کنه
حتماً سرش داد میکشم
با خشم فریاد میکشم
میگم:
چی بدی از من دیدین؟
آهای آهای نا مردما
چرا به من زن نمیدین؟
-------------------------------
* ید : به زبان سوسمار خواران شبه جزیره عربستان، همانا دست خودمان باشد. بنده حقیر در اینکه حتماً شما عزیزان هم توی مدرسه با چنین زبان کیری یی دست و پنجه نرم کرده اید شک ندارد.

گربان سنه!

هیچ نظری موجود نیست: