سه‌شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۱

يعني چي؟

اولين گناهي كه انسان در طول عمرش انجام ميده عشقه !
اول عاشق مامان جونت ميشي . بعد كه بزرگتر شدي عاشق خانوم معلمتون ميشي ، حالا چون هنوز به مامان احتياج داري موقعي كه ازت ميپرسن مامانتو دوست داري يا خانوم معلمتونو ميگي : جفتشونو ! .
كم كم كه وارد راهنمايي يا دبيرستان ميشي تا يه دختره ( يا پسره ) يي تو خيابون خوشت اومد و با دو تا كس شعرت خنديد تلپي بهش دل ميبندي و عاشقش ميشي . حالا ديگه ماشالله تا دختره ازت ميپرسه كي رو بيشتر دوست داري ميگي : خب معلومه ديگه ، تو رو !
برو بچه درتو بزار ، دهنت بو شير ميده اومدي از عشق و عاشقي حرف ميزني . يعني چي ، بچه كه نبايد درس و مدرسه شو ول كنه همش شعر عاشقانه بخونه ؟! دبيرستان هم كه ميري همين آشه و همين كاسه فقط يه چيزي فرق ميكنه و اون اينه كه اندكي زرنگ ميشي و فقط لحظه يي كه داري درش ميذاري عاشقشي و بس . دانشگاه كه ميري كس خل ميشي ، چون اونجا به محز اينكه عاشق شدي ميري خواستگاري و قاطي مرغا ميشي . از اينجاست كه بد بختي شروع ميشه ، چون بزودي بچه دار ميشي و بايد كار كني تا بچه ت جلو همكلاسي هاش كم نياره . بعدش هم بچتو دوست ميداشته باشي . بلاخره عاشق نوه ت ميشي و بعد از اون هم عزرائيل مياد سراغت و ميبردت پيش اجداد عاشق پيشت .
پسرم ! هم قدر دلتو بدون و هم قدر دولتو ، نه عاشق هر كس و ناكسي شو و نه اينكه در هر كس و ناكسي بذار . قبل از اينكه بخاي به كسي دل ببندي برو يه تريپ تحقيقات تا بدوني ظرفيت پذيرفتن دل تو رو داره يا نه . اگه داشت بده دستش ، اگه نداشت بذار دهنش !
گربان سنه !

هیچ نظری موجود نیست: