سه‌شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۱

مدرسه ها وا شده ... تو خونه دعوا شده
فردا سومين روز شروع سال تعصيلي جديده . زنگ شروع مدارس در يك مدرسه نو بنياد كه توسط مدرسه سازان كسخل آباد شده در اولين روز پاييز توسط رئيس جمهور باعرضه مملكت حجة السلام و الكسخلين جناب آيت الله خاتمي رفسنجاني بصدا در آمد . از او لحظه به بعد تمام كلاس ها ، توالت ها ، كوني ها و دانش آموزان مدارس كارشونو آغاز كردند . از اون لحظه ببعد بايد بچه بيگناه توي زنداني به اسم مدرسه بشينن تا يه مشت چرنديات تقديم شون بشه . اين وسط چه كسي كارش رديفه ؟ لوازم التحريري ها كه يك مداد 50 تومني رو به قيمت 120 تومن ميفروشن ، نگهبان مدرسه كه همش كون دانش آموزان دو دره باز ميذاره ، ناظم مدرسه كه هر شب كلي نوار و سي دي ميبره خونش تا پورنو هاشو با خانوم نگاه كنه و دكه دار مدرسه كه ساندويچ هاي كپك زده شو به قيمت مك دونالد قالب ميكنه به آينده هاي مملكت . ما بچه كه بوديم بهترين روزهاي زندگي مون از قرار ذيل بود :1- نوروز .2- ولادت 3-شهادت ( بخصوص عاشوراي حسيني ) 4- جمعه 5- روز برفي 6- مرگ پدر بزرگ يا مادر بزرگ . در اين شش مورد حتماً‌ يه جورايي از شر زندان مدرسه راحت بودم و ميتونستم تا لنگ ظهر بخابم ، اما الان كه از بيكاري كپكمون زده آرزو داريم هيچكدام از موارد فوق اتقاق نيفته تا ما بتونيم خيابون رو پر كس ببينيم و حال كنيم .
مدرسه هم مدرسه هاي قديم ، حد اقل حياطش بزرگ بود و توالت هم ته حياط بود . در چنين حالتي ما هميشه كار مون رديف بود و ضعيف كشي كرده كون بچه هاي كوچيكتر ميذاشتيم . ما تو كلاسمون يه بچه خر خون رشتي داشتيم كه زنگ هاي رياضي ، فيزيك و شيمي همش دست (‌ و هنگام نوشتن پامون ) درز كان اين بنده خدا بود . يه روز زنگ تفريح از بس بچه ها انگشتش كردند به التماس افتاد كه آغا تو رو خدا دست از سر كون ما وردارين . منم گفتم اگه يه تريپ از كير مباركمان پذيرايي بكنه دربست چاكرش هستيم و نميذاريم انگشت كسي كونش رو خراش بده . بعد از اينكه مدرسه تعطيل شد ، با پسره رفتيم رو پشت بوم آپارتمانمون و با اجازتون كانش گذاشتيم . نميدوني چه كان نرمي داشت ، واقعاً‌ بهش حسوديم شد . اگه من هم يه كوني مثل اون داشتم الان مجبور نبودم برا يه تريپ جلق دنبال سوژه بگردم . خلاصه ، اگه به مدرسه به چشم نيك نگاه كني باهات كنار مياد اما اگه بخاي بچشم يه زندون بهش نگاه كني . برات تبديل ميشه به يك زندان تنگ و تاريك كه نميتوني توش كونگشاد بازي در بياري . پس دوستش داشته باش تا دوستت داشته باشه !

گربان سنه !
مردصفت ، مدير دبيرستان دخترانه شهيد كوني نژاد .

هیچ نظری موجود نیست: