سه‌شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۱

زاهد ظاهر پرست

كير من ، تو و اون دهن آن عده از آخوندهاي خائن و وطن فروشي كه بجز جيب مباركشون به هيچ چيز ديگه يي حتي ديني كه دارن به بهانه اون ملت رو ميتيغن فكر نميكنن ، چنين آدمهايي باعث ميشوند كه يك ملت از دين ، مذهب و حتي خدا روي برگردانده و به لائيك و يا شرك روي بياورند . شاعر ميگه : زاهدان كين جلوه بر معراب و منبر ميكنند چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند خب اين بيت هم يه تفسري داره كه اگه بخام بطور كامل شرح بدم از موضوع اصلي خارج شده و پا به بيراهه يي بس طويل مينهم ، به همين جهت فقط ميخام بگم كه از همون اول كه اسلام به سرزمين هاي ديگر لشكر كشي كرد و آنان را به اين دين فراخواند آدم هاي سودجوئي با نامهاي مختلف مانند : محتسب ، زاهد ، واعظ ، ملا ، اميرالمومنين و غيره .. از اين دين سوء استفاده كردند و زندگي را بر مردم بد بختي كه با پناه آوردن به اسلام فكر ميكردن ميتونن راحت زندگي كنن سخت گرفتند . در اين بيت حافظ ميخاد بگه اينايي كه خيلي خودشونو مسلمان و پرهيزگار ميگيرن هم وقتي خونشون ميرن كارهايي ميكنن كه خودشون چند لحظه قبل تو مسجد و منبر مردمو از انجام آنها منع ميكردن ، پس به اين نتيجه ميرسيم كه مردم از همان اول خر بودند و باور ميكردند . يعني هر كسي كه ظاهري مومنانه داشت را مومن ميپنداشتند ، اما كسي كه ظاهري ناخوشايند داشت را مشرك و بيدين ميپنداشتند . در حاليكه آنچه مهم در اين عرصه مهم بود ظاهر نه بلكه باطن و قلب انسانها بود . يكي كه خودشو پيرو دين و يا خدايي ميدانه بايد با تمام وجودش به اون عقيده داشته باشه ، مهم اين نيست كه بقيه چه ميگويند بازهم آنچه مهم است قلب است نه مردم . بگذريم ! آخوند هاي پدر سوخته در تمام نقاط دنيا از همان ابتدا مردم را به تيغ كشيدند و آنچه را اسلام منع كرده بود ( ظلم ) را بر مردم روا داشتند ، حتي بعد از حدوداً‌ يكهزار و چهارصد سال نيز همين روند ادامه دارد . اسلامي كه محمد (ص) به جهانيان معرفي كرد اين نبود كه اين خدانشناسان به مردم تحميل ميكنند بلكه اسلام ديني بود كه در آن هيچ انساني به ديگري برتري نداشت مگر به تقوا ، اما اكنون انسانهايي كه ذره اي تقوا هم در هيكل نحس شان وجود ندارد به عنوان مرجع و يا عالمان اسلام عرصه را بر جواناني بيگناه كه چيزي جز آزادي بيان ، عمل و انديشه تنگ گرفته اند و از اين جوونهاي بد بخت انسانهايي آنچنان عقده اي ساخته اند كه به محض يافتن كوتاه ترين مجال بدون تفكر دست به كارهايي ميزنند كه دور از انسانيت است . در چنين جامعه يي بدون آنكه كسي به مقصر اصلي بيانديشد ، يكراست جوان مظلومي را كه بازيچه واقع شده را به چنگ اژدهاي خونخواري بنام عدالت ميسپارند تا درس عبرتي باشد براي ديگران ، اما گردن كلفتاني كه باعث شده اند چنين حادثه يي اتفاق بيافتد را هيچ كس كاري بكارشان ندارد بناء‌ مادر جنده ها به اعمال كثيف و شيطانيشان در لباس اسلام ادامه ميدهند . كلاً همه انسانها داراي خواصي مشترك اند كه يكي از اين خواص لجبازي و مقاومت در مقابل زور و استبداد ميباشد . در صورتي كه چيزي باجبار به ما تحميل شود ، حتي اگر از آن خوشمان هم بيايد دورش مي افكنيم زيرا آنچه بزور تحميل ميشود بحق نيست ( همان باطل است ) . آنچه حق است خداست ، زيرا همه او را ميپرستند بدون آنكه اجباري بر آنان باشد . اما آنچه باطل است قوانين و مجازاتهاي وحشيانه اي است كه خود ما انسانها بر عليه يگدگر وضع كرده ايم و بر مستمندان تحميل ميكنيم ، زيرا قوانين و مجازاتها ظاهراً براي همگان اند اما فقط بر عليه فقرا و آدماي بدون پارتي اجرا ميگردند . خلاصه اينكه آنچه زور است را هيچكس نميپسندد ، حتي اگر دل بپسندد . همه وجود انسان در كنترل مغز اند به جز دل ، آنانكه با زبان نفرت از خداي خويش را بيان ميكنند در دل عاشق اويند . همه فاني اند تنها خداست كه ميماند . پس اگر از همه نفرت در دل داريم با او درميان بگذاريم و از او مدد بجويم ، اگر با تمام وجود او را بخواهيم او هم ما را خواهد خواست و به كمكمان خواهد شتافت اما اگر مانند اين زاهدان ظاهر پرست او را با زبان تصديق و در دل به جيب خويش بيانديشيم او هم هيچگاه ما را پيروز نگردانده و با رويي سياه به قعر جهندم خواهد فرستاد . به اميد روزي كه همه ي ظالمان و زورگويان مادر قحبه ننشون گاييده شه و چيزي باقي نماند بجز حق . گربان سنه !

هیچ نظری موجود نیست: