سه‌شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۲

بالام برو كنار كه ما اومديم !
ميگن يه كس خلي ( به كس خلي خودمان ) ميخواست خود كش كنه كنه . پس رفت رو يه پشت بام ده طبقه اي و آماده پريدن شد . در همين لحظه متوجه شد ، همه اهالي محل دارن نگاش ميكنن ولي هيچ كس ازش نميخواد بيخيال شه . اندكي به فكر فرو رفت و بياد آورد كه چقدر خار اين و اونو گاييده و حالشو برده . بناءً به ملت حق داد تا از مرگ او خوشنود گردند اما هنگامي كه به حال گاييدن خار اين و اون فكر كرد ، اين حق را از ملت بگرفته دوباره جيب خود نهاده از خودكشي صرف نظر كرد و دوباره به گاييدن خار ملت پرداخت .
از داستان فوق به اين نتيجه ميرسيم كه به ريش جد و آباد شما خنديديم كه حذر از نوشتن كرده ايم . تازش هم ، من ده بار قبل از اين تصميم گرفتم برم اما ديدم با رفتن من تو ما تحت بعضي ها عروسي ميشه و ما هم دوست نداريم ماتحت كسي سالن برگزاري مراسم عروسي باشه . براي همينه كه دوباره از همين صدلي تاشو اعلام ميكنيم " من آمده ام واي واي من آمده ام --- كس دختر بزارم من آمده ام ، كون آخوند بزارم من آمده ام . دختر گوگوشو گاييدم با اين آهنگش .
گربان سنه ! كس تو مال منه !

هیچ نظری موجود نیست: