جمعه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۲

موقعي كه مخ انسان ارجمندي چون خودمان ميگوزد و ميخواهيم يادي از گذشته هاي نه چندان دور و روزهاي شيريني كه چون باد بهاران عمرشان را به شما دادند بنماييم . سري به اين وبلاگ ميزنيم تا ببينيم دنيا در دستان كدام اسبي است و به محض مشاهده حالات در ميابيم كه هنوز دنيا در دستان نه چندان تواناي خودمان ميباشد .
عرضم به درز شما بالامان عزيز ، مثل اينكه ما ننويسيم همچين به هيشكي بد نميگذرد بناءً از همين كتابخانه به شما عزيزان قول ميدم كه به زودي مطلبي به عنوان " كس و كوني در آلمان " به روي آنتن خواهد رفت . اميدوارم تا بدان روز از مرگ خود جلوگيري كنيد تا مبادا نادان از دنيا رخت بر بنديد .
تا يادمان نرفته است بگوييم ، در صورتيكه هر كدام از دوستان گرامي زيد ، فاميل ، دوست ، دشمن و خلاصه هر كُسي دور از وطن و در كشور خراب شده ي دانمارك دارد براي رضاي خدا هم كه شده يه ندايي به ما بدهد تا باشد دردي از ما درمان گردد . اين شعر رو هم با ريتم آهنگ شيرين شيرين داريوش ، اونجاييكه ميگه : من نميگم فرهاد كوه كنم من ، بخونيد .
من نميگم حميد كس كنم من
كير توي هر كس كه نميكنم من
حميد كس خلم كيرم يارمه
كس تو رو كردن همه ي كارمه
جنده خانومي واسه تو شدم يه كسخل
كاري نكن ، تو كونت بذارم ابول

گربان سنه !

هیچ نظری موجود نیست: